مثال وسطيت اين امت در عبادت است، که باقی امتها(يهود و نصارا) بدون آب (برای وضو) و جز در جای معينی نمیتوانند نماز بخوانند. ولیخداوند سختيها و مشقتهای اين امت را برداشته است و مثلاً آنها ميتوانند در هر جاييو بدون آب (تيمم) نماز بخوانند. و در احکام آنها نيز چنين موضوعاتی حکمفرماست. مثلاًقصاص قتل در بين يهود فرض و درميان نصارا ممنوع است. ولی در اسلام امری مخير است، کهمیتوان قصاص گرفت يا عفو نمود و يا ديه گرفت. اين امت از افراط و تفريط و غلوّ منع،و به آسانگيری و ميانه روی دستور داده شدهاند.
اصولی که اهل سنت در آن وسطيت دارد
1- اسماء خداوندو صفات او، اهل تعطيل صفات خداوند را انکار کرده و اهل تشبيه همواره آنها را همراهبا تشبيه مخلوقات خداوند اثبات میکنند.
2- قضا و قدر، جبريه میگويند که بنده در انجام امورش مجبورو بیاختيار بوده و قدريه قضاء خداوند را در اعمال بندگانش انکار نموده و معتقدند کهبنده در انجام امور کاملاً آزاد است. ولی اهل سنت قضاء خداوند را در افعال نبدگانشثابت نموده و از طرفی میگويند، بندگان دارای قدرت و اختيار هستند. و خداوند به اذنخود اين اختيار را به آنها عطاء کرده تا در برخی از امور آزاد باشند. يعنی اهل سنتسخن قدريه و جبر يه را نه تأييد میکنند و نه مطلقاً رد مینمايند.
3- وعده عذاب، «وعيديه» میگويند فاعل و انجام دهنده کبيره عملدر آتش جهنم جاويدان باقی میماند. و «مرجئه» میگويند که فاعل کبيره در آتش جهنم داخلنخواهد شد. ولی اهل سنت میگويند: فاعل کبيره در آتش جهنم وارد میشود ولی در آنجاجاويدان باقی نمیماند.
4- اسماء ايمان ودين، «مرجثيه» فاعل کبيره را مؤمن کامل الايمان میداند و «حروريه» و «معتزله» او راغير مؤمن مینامند. معتزله میگويند فاعل کبيره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه منزلتیبين ايندو را دارد. و حروريه میگويند که فاعل کبيره کافر کامل است. ولی اهل سنت، فاعلکبيره را مؤمنی ناقص الايمان میدانند. يا به زبانی ديگر مؤمن است به دليل ايمانش وفاسق است به سبب کبيرهاش.
5- اصحاب و خانداننبیr اهلسنت همه آنها را دوست داشته و احترام آنها را واجب میدانند و از غلوّ يا بیاحترامیبه آنها (مثل خوارج) خودداری میکنند.
1- جهميه: آنها پيرو«جهم بن صفوان» ميباشند كه در سال 128 هجري در خراسان بقتل رسيد. به آنها «معطّله»نيز ميگويند، زيرا بسياري از اسماء خداوند را انكار و تعطيل كردند. همچنين به آنها«جبريه» نيز ميگويند زيرا معتقد بودند انسان در عمل خود مجبور بوده و هيچ اختيارياز خويشتن ندارد. و چون ميگفتند فاعل كبيره، مؤمني كامل الايمان است و هرگز وارد جهنمنخواهد شد، به «مرجئيه» معروف شدند.
2- معتزله: كه پيروان«واصل بن عطاء» هستند كه مجلس «حسن بن بصري» را ترك گفت و عزلت جست. مذهب آنها در صفاتمانند جهميه است و صفات خداوند را انكار ميكنند و در افعال عباد اينست، كه بندگاندر عمل خود آزادي تام دارند و اراده و قدرت پروردگار است. بهمين دليل به آنها «قدريه»ميگفتند. و چون معتقدند كه فاعل كبيره در آتش جاويدان باقي ميماند به «وعديه» معروفشدند.
3- خوارج: كه برامام مسلمين شورش كردند و از فرمان او خارج شدند. به آنها «حروريه» نيز ميگويند، كهاين اسم منسوب به منطقهاي در عراق بنام حروراء است. مذهب آنها بر اين است كه فاعلكبيره در آتش جاويدان باقي ميماند و خون و مالش حلال ميگردد.
4- روافض: گروهيبودند كه ابتدا پيرو «زيد بن علي بن حسين t» بودندو در مورد ابوبكر و عمر از او سؤال كردند و او ثناي آندو را گفت و آنها را وزير و مشاورجدش، پيامبر محمدr خواند.اين بود كه وي را نپذيرفتند «رَفَضَ» و او رها كردند.
قول اهل سنت در مورد كلام خداوند
اهل سنت اعتقاد دارندكه كلام خدا از صفات اوست همواره بوده و هست. و او همراه با كلام حقيقي و صوتي كه بههيچكدام از اصوات مخلوقات شباهت ندارد و با حروف، هر وقت كه بخواهد و هرگونه كه ارادهكند، كلام خواهد گفت. « خداوند با موسي سخن گفت، سخن گفتني! » . [النساء:164]. « و او را از جانب راست كوه طور ندا داديم » . [مريم:52]. « هنگامي كه موسي در وقت معلوم حاضر شد، پروردگارا با او سخن گفت » . [الأعراف:143].
اهل سنت ميگويندكه قرآن فرستاده خداوند بوده كه غير مخلوق است و از خداوند شروع شده و بهسوي او بازميگردد. دليل اينكه قرآن كلام خداست: « اگر يكي از مشركيناز تو پناه خواست، به او پناه بده تا كلام خدا را بشنود » . [ التوبة : 6].دليل اينكه قرآن كلام خداوندو غير مخلوق است اين است كه كلام خداوند صفتي از صفات اوست و صفات خداوند غير مخلوقند.و «امر» از «خلق» جداست و قرآن «امر» است زيرا: « اينچنين روحي را از امر خود بر تو وحي كرديم » . [الشوري: 52].
سنت نبيr عبارت است از قول عمليا اقرارش كه ممكن است خبر و يا طلب باشد. ايمان به سنت امري واجب است: « آنچهرسول براي شما آورد آن را سخت بگيريد » . [الحشر: 7]. « كسيكه از رسول خدا اطاعت كند از خداوند اطاعت كردهاست » . [النساء: 80].
« اگر بندگانم در موردمن سؤال كردند، پس من نزديك بوده و دعاي شخص دعا كننده را در صورت دعا كردن اجابتميكنم » . [البقر ة : 186].
فتنه قبر عبارت استاز سؤال دو فرشته از ميت در مورد خدايش، دينش و نبي او. و اين فتنه بر تمامي مردگانوجود دارد. جز بر شهيد و كسيكه در حال پاسداري در راه اللّه مرده باشد و انبياء. اسماين دو فرشته «منكر» و «نكير».
كه از كافر و مسلماندر مورد آن سؤال ميشود و عذاب آن بر كافر مستمر بوده و براي مؤمن به اندازه گناهشميباشد. و نعيم قبر تنها براي مؤمنين است. و عذاب و نعيم قبر تنها براي روح بوده ودر بعضي احيان روح به بدن متصل ميشود.
قيامت صغري همانمرگ است. و هر كه بميرد قيامتش بر پا ميشود. و قيامت كبري، قيام تمام مردم، جهت حسابو جزا است كه به دليل قيامت مردم، عدل و اشهاد، قيامت ناميده شده است. « آيانميپنداريد كه آنها بر انگيخته ميشوند براي روزي كه مردم براي پروردگار عالميان قيامميكنند » . [المطففّين: 4-6].قابل ذكر است كه تمامي مسلمانان و جميع اديان الهي به قيامت اعتقاد دارند. نشانههايمهم قيامت عبارتند از «خروج دجال»، خروج «ياجوج و ماجوج» و طلوع خورشيد از مغرب. كهبه اين نشانهها «أشراط» ميگويند.
در روز قيامت مردمپا برهنه، لخت و عريان محسور خواهند شد. خداوند ميفرمايد: « همانگونهكه خلق اول را آغاز كرديم، آنرا باز ميگردانيم » . [الأنبياء:104].
1- پائين آمدن خورشيدو نزديك شدن آن به زمين به اندازه يك يا دو ميل، كه در نتيجه مردم به اندازه اعمالخويش عرق ميكنند. وعرق بعضها تا قوزك پايشان هم ميرسد.
2- موازين. كه خداوندجهت وزن نمودن اعمال بندگان خود آنها را وزن ميكند. و هركه موازينش سنگينتر باشدرستگارتر است.
3- نشر دواوين. دواوينعبارت است از صحيفههاي اعمال كه ملائكه بر انسانها نوشتهاند. كسي كه كتابش به دستراستش باشد او رستگار و كسي كه به دست چپش باشد، زيانكار است.
4- حساب كه همانمحاسبه اعمال خلايق است. خداوند با مؤمن در پنهاني سخن گفته و گناهان او را ميبخشدو به حساب گناهان كافران درميان عموم رسيدگي ميشود.
5- حوض نبيr: كه هر كدام از انبياء حوضي دارندكه پيروانشان از آن مينوشتند. هر كس از آن حوض بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد. آب آن ازشير سفيدتر، از عسل شيرينتر و از مشك خوشبوتر است. تعداد پيمانههاي آن به اندازهستارگان است.
6- پل صراط: پلي است كه بر جهنم نصب شده است. اين پل از مو نازكترو از شيشه تيزتر است و قلابهايي وجود دارد كه مردم را حسب اعمالشان نشانه ميروند.برخي در حال دويدن از روي آن ميگذرند برخي قدم زنان و برخي در حال خزيدن و بعضي همدر آتش ميافتند.
7- شفاعت: در روزقيامت برخي از پيامبران و شهداء و صالحين با اجازه خداوند شفاعت ميكنند. و شفاعت پيامبرمحمدr ازهمه مهمتر و بيشتر است و به اين شفاعت «مقام محمود» ميگويند. خداوند ميفرمايد: « چه بساكه پروردگارت تو را به مقام محمود نائل كند » . [اإسراء: 79].
ايمان و قضا و قدرو اينكه سرنوشت جهان قبل از خلقت آن حك شده است امري واجب است و ايمان به اينكه خدامالك و صاحب تمامي امور و اعمال و آزاديهاي انسان است و آدمي اگرچه در انجام امورآزاد است، ولي اين آزادي را خداوند با اذن خود به او عطا كرده است. « خداوندشما و هر آنچه را كه انجام ميدهيد، خلق كرده است » . [الصافات: 96]. « اگر ميخواستيم همه را هدايت ميكرديم » . [السجد ة : 13].
هر انساني در انجامامور خود آزاد است و بر اين آزادي بايد پاسخگو باشد. ولي انآزادي خارج از حيطه قدرت پروردگار نيست، بلكه با ارده خدا اين آزادي به انسان عطا شدهاست. و هرگاه خداوند بخواهد ميتواند كه اين قانون را از انسان سلب كند. مثل نبريدنچاقوي حضرت ابراهيم u برسراسماعيل u و سرد شدن آتشي كه حضرت ابراهيم u را در آن افكنده بودند. كه خداوند با اراده خود، ارادهانساني را سلب كرد.
ايمان به معناي تصديق قول قلب، تصديق و اقرار است و عمل قلباراده و توكل و ديگر حركات است. حضرت محمدr ميفرمايد: «ايمان هفتاد و چند شعبه است كه بالاترين آنها لا إله إلااللّهو پائينترين مرتبه برداشتنچيزي از جلو پاي مؤمن و انسانهاست». « تا بر ايمان خود بيافزايد » . [الفتح:4].
كبيره گناه بزرگياست كه به عقوبتي خاص قرين و مشخص شده باشد. مثل قتل، زنا، سرقت، تقلب و..... كسي كهمرتكب قتل شده و گناه كبيره انجام داده از حيطه ايمان خارج نميشود بلكه مؤمني است،ناقص الايمان، يا مؤمن با ايمانش و فاسق به گناه كبيرهاش. « هر گاهقاتلي كه از قصاص خون برادرش بخشوده شود. بايستي خون بها را از او به نيكويي و راحتيگرفت » . [البقر ة : 178].در اين آيه مقتول برادر قاتلمعرفي شده است. و منظور از برادر، برادر ديني است. پس قاتل از حلقه ايمان خارج نميشود. « هرگاه دو گروه از مؤمنين با هم قتال كردند ميان آنها را اصلاحكنيد » . [الحجرات: 9].
صحابي كسي است كهدر حال ايمان رسول خداr را ملاقات كرده و در حالت ايمان وفات كرده باشد. كسيكه در حالت غير ايمان پيامبرr را ديده يا پس از ديدن او در حالت ايمان، از دين برگشتهباشد صحابي نيست. اهل سنت جز به ديده احترام به صحابه نمينگرد و قلب آنها نسبت بهصحابه پاك و خالي از هرگونه عقد و بغض بوده و هيچگاه تو هيني به آنها روا نميدارند. « و كساني كه پس از آنان ميآيند ميگويند پروردگارا ما را و برادرانمانرا كه پيش از ما بسوي ايمان شتافتند ببخشيد و در دل هيچ كينه و حسدي بر مؤمنان قرارمده كه تو بسيار رئوف و مهرباني » . [الحشر: 10].
اگرچه احترام تماميصحابه واجب است و نبايد به هيچكدام از آنها توهين نمود، اما اين صحابه بدليل نيرويايمان، علم و عمل صالح با هم برابر نبوده و متفاوت هستند. « كسانيكهقبل از فتح انفاق نموده و قتال كردند با كسانيكه بعد از فتح انفاق نموده و قتال كردندهرگز برابر نميشوند. مقاتلين و منفقين قبل فتح داراي درجه و مرتبه بس بزرگترند وخداوند هردو را وعده نيكو دادهاست » . [الحديد: 10]. « خداوندبر پيامبر مهاجرين و انصار توبه نموده » . [ التوبة : 117].
كساني هستند كه درجنگ بدر بهمراه پيامبر محمدr بودند و به جنگ با مشركان پرداخت. تعداد آنها 313 نفربوده و خداوند گناهان آنان را بخشيد. و آن به دليل حسنه بزرگي بوده كه در جنگ بدر بداننازل شدند. و اين امر متضمن مژدهايست كه هيچكدام از آنها مرتد نميشوند.
كساني هستند كه درسال حديبيه با پيامبر محمدr بيعت كردند، كه اگر لازم شود باقريش تا دم مرگ بجنگند.در آن سال پيامبر محمدr و يارانش قصد طواف خانه خدا را داشتند و عثمان را بهنمايندگي مسلمين به مكه فرستادند تا با مشركين در اين باره مذاكره نمايد. كه تأخيرعثمان سبب شد اين شبهه به وجود آيد كه مشركين وي را به شهادت رساندهاند و پيامبر محمدr بهمين دليل از آنهابيعت گرفت تا اگر لازم شود براي انتقام خون عثمان وارد مكه شوند. تعداد آنها حدود هزارو چهار صد نفر بود. « همانا خداوند از مؤمناني كهدر زير درخت با تو بيعت كردند راضي شد » . [الفتح: 18].پيامبر محمدr فرمود: «هيچكدام از كسانيكه زير در خت با من بيعت كردند،داخل آتش نخواهند شد».
صحابه وظيفه نشر دين را پس از پيامبربر عهده داشتند
بعد از رحلت پيامبر محمدr صحابه نشر دين را به همان شوه ادامه دادند. پيامبر محمدr همواره تعدادي از آنهارا با خود ميبرد، تا سخنان آنها او را بشنوند و عمل او را بينند و دستور ميداد تعدادياز آنها آيات را بنویسند و آن را حفظ كنند، تا بدين ترتيب در راه گسرش اسلام بعد ازوفات وي محمدr ، خللي ايجاد نشود. قرآن كريم نيز پس از پيامبر محمدr بيشتر از همه با آنهاسخن ميگويد و وظيفه آنها را در ابلاغ رسالت و اداي تكليف مشخص مينمايد. اينست كهاهل سنت پس از پيامبر محمدr تنها به صحابه اقتدا ميكنند، زيرا آنها نزديكتريننسل به پيامبر محمدr بوده و پيش هر كسي از قول و فعل او بهره جستهاند.
آل نبي محمدr عبارتند از زنان او،بستگانش و فرزندانش و خاندانش و دودمان او كه محبت و احترام آنها بر همه واجب است.آل پيامبر محمدr تنها در خدمت دين بودهاند و جز ارشاد و راهنمايي مردمعمل ديگري انجام ندادهاند. اهل سنت به حب و دوستي آنها معتقداند.
كه خداوند آنها رامادر مؤمنين ناميد و ازدواج با آنها بر مسلمين حرام شد. اينها همسران پيامبر محمدr در دنيا و آخرت هستندو خداوند آنها را از رجس و ناپاكي دور ساخته است. احترام همسران پيامبر محمدr بر عموم مسلمين واجباست.
<
کابل جان شبکه اجتماعی افغانستان
فلم کوتاه منم فرخنده به نمایش گذاشته شد
معلومات درباره افغانستان
جنگ داخلی افغانستان
کابل
ساختن بكس اسكرول دار درمطلب
کتاب آموزش شبکه تصویری
رسانه ها در افغانستان